فندق کوچولوی من

خرید عید 1390

پسر عزیزم دیگه چیزی به آخر سال و عید نمانده همه درگیر کارهای خانه و خرید کردن هستند ما هم خیلی برای لباس شما گشتیم تا یه چیز خوشگل و شیک پیدا کردیم ایشالا مبارکت باشن لباسهای جدید که روز اول عید تنت کنم و برم عید دیدنی کوچولوی من پارسال عید تو دل مامان بودی الهی قربرونت برم مامان جونم اما حالا واسه خودت حسابی شیطون شدی و دیگه دوست داری پا شی و دستت رو میگیری به میز یا مبل وایمیستی عزیزم.. ...
22 اسفند 1389

بدون عنوان

پسر عزیزم امروز بعد از 8 روز که دندون قشنگت در اومده بود آش دندونی برات پختم خیلی هم خوشمزه شده بود... اینم عکسش خیلی خوشمزه بود ...
17 اسفند 1389

اولین مروارید پسرم

امروز صبح یعنی در تاریخ 6/12/1389 الان دقیقا 8 ماه و 4 روز سن داری که فهمیدم اولین مروارید پسرم زده بیرون و من و بابا محسن حسابی ذوق زذیم و خیلی خوشحال بودیم البته حسابی قبلش اذیت کردی اما حالا دیگه راحت شدی الهی فدات بشم با اون مرواریدهای قشنگت میخوام برات آش دندونی بپزم پسر گلم ...
7 اسفند 1389
1